(بدون عنوان)
 
درباره وبلاگ


سلام دوستان من ابوالفضل هستم امیدوارم از وبلاگم خوشتون بیاد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 430
بازدید کل : 15212
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1



باران اشک ها
عکس و شعرهای عاشقانه





بازم دوباره
بازم دوباره دیدم ازم جدایی ، باز خاطراتت واسم شده تداعی
مردم عزیزم از درد بی صدایی ، وقتی نباشی میمیرم از تنهایی
بی تو هر شب قلبم میگیره ، داره حسم بی تو میمیره
هرگز دلم ، بدون عشقت توی اون خونه نمیره
دلم تنگ تو میشه هر لحظه بی تو
میخوام باشم کنارت این روزا از نو
دلم تنگ تو میشه هر لحظه بی تو
دلم تنگ تو میشه هر لحظه بی تو

قلبم
وقتی دل دیوونه بی تو داره میمیره
وقتی داری می بینی قلبم پیش تو گیره
میری نمیگی شاید بی تو تک و تنها شم
میشه نمیخوام اما هیچ وقت مثل تو باشم
وای خدا قلبم میریزه
 اون برای من خیلی عزیزه
بی قراره قلبم عاشقت میمونه
عشق تو دنیامه و چشام بارونه
بی قراره قلبم عاشقت میمونه
عشق تو دنیامه قلب من میدونه
وقتی دل دیوونه بی تو داره میمیره
وقتی داری میبینی قلبم پیش تو گیره
میری نمیگی شاید بی تو تک و تنها شم
میشه نمیخوام اما هیچ وقت مثل تو باشم
وای خدا قلبم میریزه
 اون برای من خیلی عزیزه

راهرو
از این راهرو یک نفر رد شده ، که عطرش همونیه که تو میزنی
برای به زانو درآوردنم ، تو از مرگ حتی جلو میزنی
از این راهرو یک نفر رد شده ، مثل وقتایی که تو ناراحتی
نفس میکشم با تمام وجود ، عجب عطر خوبی زده لعنتی
یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی
گمونم نمیتونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پرکنی
صدات میکنم تا همه بشنون ، جواب صدام غیر پژواک نیست
من اونقدر شکستم حس می کنم که هیچ ارتفاعی خطرناک نیست
یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی
گمونم نمیتونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پرکنی


بارون
ببار بارون...
ببار بارون که اینجا شکل زندونه.. ببار بارون...
ببار بارون دل بی طاقتم خونه... ببار بارون...
ببار بارون ، یکی عشقش رو گم کرده
ببار بارون قرار گریه برگرده
از این بهتر نمیشه فکر من باشی
تو هم انگار قرار دیگه تنها شی
نمیدونم چرا بد شد ، چرا از خوبیام رد شد
شاید بازم بیاد خونه، بگه بی من نمیتونه
اونو یادم میاری تو.. .باید بازم بباری تو
ببار بارون تو با آواز منو یاد چشاش بنداز.. .ببار بارون...
ببار بارون...من اینجا گیج و داغونم... ببار بارون.. .
ببار بارون ...که بی عشقش نمیتونم ... ببار بارون...
ببار بارون...


صدام کن
صدام کن این دم آخر ، آخه فردا دیگه دیره
آخه فردا دیگه نیستم ، کسی جامو ...
خداحافظ که دلگیرم ، سراغت رو...نه... نمیگیرم
ببین گفتم خداحافظ ، یه کاری کن دارم میرم
یه کاری کن بذار حتی بمونم تو بهم بد کن
پشیمون میشم از رفتن ، بیا راه منو سد کن
واسه رفتن بگو دیره ، بگو شب دست و پا گیره
دارم راهی میشم جونم ...چرا گریت نمیگیره
چرا با چشمای گریون میخوای باشم یه سرگردون
پاشو این لحظه حساسه ، یه جوری منو برگردون
بهم چیزی بگو حتی بگو بد کردی ، بی رحمی
یه کاری کن ، دارم میرم...چرا اینو نمیفهمی
نمیفهمی چرا بی تو من از شب گریه ها خیسم
اگه رفتم ، گناهش رو باید پای کی بنویسم


راه شمالی
الان ای کاش نزدیک تو بودم ، تو این راه مه آلود شمالی
با این آهنگ دارم دیوونه میشم ، پر از بغضم ، فقط جای تو خالی
ما با هم تا حالا دریا نرفتیم ، از اون خونه ، از این دنیای خودخواه
تو رو شاید یه روزی قرض کردم ، به اندازه ی یک سفر کوتاه
میخوام تو آینه ها بهتر از این شم ، نگاه من نوازشم بلد نیست
به خاطر تو التماس کردم ، با لب هایی که خواهشم بلد نیست
میخوام محکم نگه دارمت اینبار ، تو که باعث دلتنگیم میشی
بلایی به سر خودم میارم ، که تو چشمای من تسلیم میشی
تو مغروری نمیذاری بفهمم که احساست به من تغییر کرده
دلت از آخرین باری که دیدم توی آغوش سردم گیر کرده
چه خوبه پیرهن منو بپوشی ، بهم تکیه کنی تا خسته میشی
نا بارون بند بیاد ، بمونی پیشم ، تو اینجوری به من وابسته میشی


رویا
از نگات معلومه همه چیزو دیدی
 از چشام معلوم نیست از کجا فهمیدی
از چشام معلوم نیست ، تب دارم یا سردم
بیخودی میترسم ، دنبالت میگردم
هنوز همونی یا نه...میخوای بمونی یا نه
دور دورم از تو این دیگه رویا نیست
هنوز همونی یا نه...میخوای بمونی یا نه
دور دورم از تو این دیگه رویا نیست
تو اگه اینجای ، پس چرا غمگینم
وقتی که بیدارم ، خوابتو میبینم
از چشام معلوم نیست ، تب دارم یا سردم
بیخودی میترسم ، دنبالت میگردم
هنوز همونی یا نه...میخوای بمونی یا نه
دور دورم از تو این دیگه رویا نیست
هنوز همونی یا نه...میخوای بمونی یا نه
دور دورم از تو این دیگه رویا نیست
از نگات معلومه همه چیزو دیدی
 از چشام معلوم نیست ، از کجا فهمیدی
از چشام معلوم نیست ، تب دارم یا سردم
بیخودی میترسم ، دنبالت میگردم

 

چشامو می بندم
چشمامو می بندم یادم بره رفتی
یادم بره بی تو گم میشه خوشبختی
چشامو می بندم حتی تو بیداری
سردرگمم از این روزای تکراری
دلتنگی می گیره تموم دنیامو
کسی نمی فهمه بعد تو حرفامو
دیگه نگات به انتظارم نمیست
اینجا کسی دیگه کنارم نیست
تصویر دردامه اشکای پنهونیم
ما دیگه تو دنیا با هم نمی مونیم


حرفای نا گفته
وقتی به تو فکر میکنم گریه امونم نمیده

فرصت این که یه نفس آروم بمونم نمیده
کاشکی بودی و اینجا میدیدی که دلم طاقت دوری نداره
کاشکی بودی و اینجا میدیدی چشای من بی سر و سامون میباره
حرفای ناگفته زیاده، ولی چه فایده گل من داد و امون از این جدایی
نموندی تا ببینی چی آوردی به روزم
بیا ببین تو حسرت نگات دارم میسوزم
باید تو رو ببینم ولی آخه چه جوری
آخه چرا تو از چشای من این همه دوری
بدون وقتی نباشی روزام تاریک و سرده
نگام مثل یه سایه دنبالت میگرده
تموم زندگی رو تو چشمای تو دیدم
بذار تا جون بگیره،نفس از تو بگیرم 

خوب فکر کن
خوب فکر کن که من توی تنهاییات ، تو دلتنگیات کی بودم برات و تا کجا موندم به پای تو

به خودت برگردو ببین از همه دل کندمو، به تو وابستمو همه ی زندگیمو گذاشتم برای تو
منم قید همه رو به خاطر تو زدم ، که دیگه دل به کسی جز تو ندم، اینو بدون عاشق تو منم
خودتو بذار به جای من ببین چی میکشم، تو خیالمم نبود اینجوری عاشقت بشم
تو میگی فرقی نداره ، هر چی گفتم بی خوده ، میگی راهمون جدا شد ، همه چی عوض شده
ولی تو هر چی بگی، بازم پریشون توام ، باز مثل گذشته آواره و حیرون تو ام
منم قید همه رو به خاطر تو زدم ، که دیگه دل به کسی جز تو ندم، اینو بدون عاشق تو منم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







15 آذر 1391برچسب:, :: 14:29 ::  نويسنده : ابوالفضل عقیقی